قسمت اول "دلتنگی" / هلیـا /+صوت
کاری از تیم نویسندگی فانوس
به قلم: هلیا
*هرگونه کپی برداری از آثار بدون ذکر منبع و نام نویسنده غیر مجاز بوده و پیگرد قانونی دارد*
سیاهپوش تر از همیشه بر نیمکت همیشگی مینشینم ؛ موزیک های مورد علاقه اش بقول بچهای بالا شهر " پِلی " است و سیگار محبوبش در میان انگشتانم خودنمایی میکند . پس از ماه ها نبودنش دیگر اشکی باقی نمانده ، فقط و فقط دلتنگیست که هر روز و هر لحظه جبهه را تنگ و تنگ تر میکند . روزهای شیرین و آخر هفته های همیشگی را که به یاد می آورم همچون انبار باروت از درون منفجر میشوم ؛ برمیخیزم و به سمت خانه اش به راه می افتم .
در راهی که نسبتا طولانیست برایش ابتهاج میشوم و هدایت !
به نزدیکی منزلش که میرسم تصویرش پشت پلکهایم خودنمایی میکند و . همراه قلبم شاخه گلها و شیشه گلاب را میفشارم !
با گذشت چندین ماه انگار هنوز اولین بار است که " زرافه ام " را زیر انبوهی از خاک میبینم !
بلند بلند ابتهاج میخوانم و با نفرت گلهای زرد و قرمز را پر پر میکنم . اینجا همه چیز نفرت انگیز است : آفتابِ غروب ، صدای کلاغها ، اشکهایی که معلوم نیست از کجا نشات میگیرند ؛ و بیشتر از همه پائیز !
سیگاری آتش میزنم و درب گلاب را باز میکنم ؛ بجای خاک عکسش را میبوسم و میشویم !
همیشه کلی حرف برای گفتن دارم ؛ اما زمانی که به آرامگاه ابدی اش میرسم لال میشوم و مانند بچهای دوساله زانوی غم بغل میگیرم .
امضا: #هلیا #فانوس_تیم
کاری از تیم نویسندگی فانوس
گوینده صوت: هلیا
همچنین بخوانید: